- روی هم
- مجموعا
معنی روی هم - جستجوی لغت در جدول جو
- روی هم
- جمعا مجموعا، چیزی بالای چیز دیگر
- روی هم ((یِ هَ))
- جمعاً، مجموعاً
- روی هم
- جمعاً، کلاً
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مجموعاً، چیزی که بالای چیز دیگری
آنکه آلات رویین سازد صفار، آنکه ظروف فلزی را سفید کند
در کل، در مجموع، کلا
من الحیث المجموع کلا
جمعاً، کلاً، از هر لحاظ
ترفند فریب
شادمانی پس از اندوه
نگرش
پشت سر هم
ظاهر، سطح
اندیشه، فکر، صلاح، تفکر، نگرش، امر، دیدن دیدار دید، نما، ریخت
رویّت، فکر کردن و تامل نمودن در کارها، تفکر، تامل، بررسی، مقابل بدیهه، در علوم ادبی سرودن شعر با اندیشه و تامل
روش
طریقه، روش
طرف بیرون و ظاهر چیزی، مقابل آستر، پارچۀ رویی لباس، صف، ردیف